مقدمه
تراجنسیتی به وضعیت یا باوری اشاره دارد که منجر به اختلال هویت جنسیتی در افراد میشود و آنها را وادار میکند که اصرار داشته باشند جنسیت بیولوژیکی آنها با جنسیت روانشناختی و تجربه شده آنها متفاوت است.
اگرچه علت اختلال هویت جنسیتی (یا تراجنسیتی) هنوز ناشناخته است. مطالعات مختلف تصویربرداری عصبی نشان میدهد که تغییرات ساختاری و عملکردی مغز ناشی از این ناهماهنگی جنسی است.
سوال اینجاست که آیا این تغییرات گزارش شده بخشی از علتشناسی تراجنسیتی هستند یا خود ناشی از فرهنگ، رفتارها و سبک زندگی تراجنسیتی هستند.
پاسخ به این سوال میتواند با در نظر گرفتن مفاهیم علوم اعصاب فرهنگی، به ویژه مدل حلقه فرهنگ-رفتار-مغز (CBB) و تعاملات بین رفتار، فرهنگ و مغز، دقیقتر باشد. به طور خلاصه، افراد تراجنسیتی، تغییر در سبک زندگی، باورها و مفاهیم و در نتیجه فرهنگ و رفتارهای خود را تجربه میکنند. با توجه به رابطه و تعامل نزدیک بین فرهنگ، رفتار و مغز، مغز فرد خود را با شرایط (فرهنگ) و مفاهیم جدید سازگار میکند و شروع به تغییر عملکرد و ساختار خود میکند.
احساس افراد دارای اختلال هویت جنسی
افراد تراجنسیتی از جنسیت هنگام تولد خود احساس ناراحتی میکنند. به شدت با جنس مخالف خود همانندسازی میکنند. مطالعه حاضر برای روشن شدن بیشتر این سوال طراحی شده است که آیا مغز افراد تراجنسیتی شبیه جنسیت هنگام تولدشان است یا هویت جنسیتیشان.
برای این منظور، نمونهای از 24 مرد همسوجنسی، 24 زن همسوجنسی و 24 زن تراجنسیتی را قبل از هورمون درمانی تطبیق جنسیت، تجزیه و تحلیل کردند. مغز زنان تراجنسیتی بین مردان همسوجنسی و زنان همسوجنسی (البته هنوز به مردان همسوجنسی نزدیکتر است) متغیر بود. تفاوتها هم برای مردان همسوجنسی و هم برای زنان همسوجنسی قابل توجه بود (به ترتیب p = 0.016 و p < 0.001). این یافتهها از این مفهوم پشتیبانی میکنند که آناتومی اساسی مغز در افراد تراجنسیتی از جنسیت بیولوژیکی آنها به سمت هویت جنسیتی آنها تغییر میکند.
آیا مغز افراد داری اختلال هویت نسی متفاوت است؟
برخی از کودکان از لحظهای که میتوانند صحبت کنند، اصرار دارند که جنسیتی که با شرایط بیولوژیکیشان نشان داده میشود، ندارند. ریشه این مساله کجا نهفته است؟ آیا میتوان مبنای ژنتیکی یا ساختاری برای هویت تراجنسیتی تشخیص داد؟ بررسی این سؤالات نسبتاً جدید است، اما شواهدی برای مبنای ژنتیکی وجود دارد. دوقلوهای همسان تا حدودی بیشتر از دوقلوهای ناهمسان احتمال دارند که هر دو تراجنسیتی باشند. مغز افراد دارای اختلال هویت جنسی!
مغز مردان و زنان، به طور متوسط، از نظر ساختار کمی متفاوت است، اگرچه تنوع فردی بسیار زیادی وجود دارد. مطالعات متعدد به دنبال نشانههایی بودهاند که نشان میدهد افراد تراجنسیتی، مغزی شبیهتر به جنسیت تجربهشده خود دارند.
محققان اسپانیایی با استفاده از MRI، مغز 42 فرد قبل و بعد از درمان با هورمونهای جنس مخالف – بررسی کردند. نتایج آنها که در سال ۲۰۱۳ منتشر شد، نشان داد که حتی قبل از درمان، ساختار مغز افراد تراجنسیتی از برخی جهات به مغز جنسیت تجربهشده خود بیشتر از جنسیت مادرزادیشان شباهت داشت.
به عنوان مثال، افراد تراجنسیتی دارای نواحی زیرقشری نسبتاً نازکی بودند (این نواحی در مردان نازکتر از زنان است). افراد تراجنسیتی دارای نواحی قشری نازکتری در نیمکره راست بودند که مشخصه مغز زنان است. (چنین تفاوتهایی پس از درمان بیشتر آشکار شد.).
مغز افراد ترنس
افراد داری اختلال هویت جنسی، مغزی دارند که با مغز مردان و زنان متفاوت است، نوعی مغز منحصر به فرد. سادهانگارانه است که بگوییم یک فرد ترنس زن به مرد، زنی است که در بدن مردانه گرفتار شده است. این به این دلیل نیست که آنها مغز مردانه دارند، بلکه به این دلیل است که مغز تراجنسیتی دارند.» البته، رفتار و تجربه، آناتومی مغز را شکل میدهند. بنابراین نمیتوان گفت که آیا این تفاوتهای ظریف ذاتی هستند یا خیر.
محققان دیگر تفاوتهای جنسیتی را از طریق عملکرد مغز بررسی کردهاند. در مطالعهای که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، روانشناس سارا ام. بورک از مرکز پزشکی دانشگاه VU در آمستردام و زیستشناس جولی باکر از موسسه علوم اعصاب هلند، با استفاده از MRI عملکردی، بررسی کردند که چگونه ۳۹ (پسر به دختر) پیش از بلوغ و ۴۱ (پسر به دختر) نوجوان مبتلا به اختلال هویت جنسیتی به آندروستادینون، یک استروئید بودار با خواص شبهفرمون که مشخص شده است باعث ایجاد پاسخ متفاوتی در هیپوتالاموس مردان در مقابل زنان میشود، پاسخ میدهند.
آنها دریافتند که پسران و دختران نوجوان مبتلا به اختلال هویت جنسیتی بسیار شبیه همسالان جنسیت تجربه شده خود پاسخ میدهند. نتایج در مورد کودکان پیش از بلوغ کمتر واضح بود.
بودویجنتجه کروکلز، متخصص اختلال هویت جنسیتی در مرکز پزشکی دانشگاه VU، میگوید:
این نوع مطالعه مهم است، «زیرا تفاوتهای جنسیتی در پاسخ به بوها نمیتواند تحت تأثیر آموزش یا محیط قرار گیرد.» همین را میتوان در مورد آزمایش دیگری که در سال ۲۰۱۴ توسط بورک و همکارانش انجام شد، گفت. آنها پاسخهای پسران و دختران مبتلا به اختلال هویت جنسیتی را به صداهای پژواکمانند تولید شده توسط گوش داخلی در پاسخ به صدای کلیک اندازهگیری کردند.
پسران مبتلا به اختلال هویت جنسیتی بیشتر شبیه زنان معمولی واکنش نشان دادند که پاسخ قویتری به این صداها دارند. اما دختران مبتلا به اختلال هویت جنسیتی نیز مانند زنان معمولی واکنش نشان دادند.
در مجموع، وزن این مطالعات و سایر مطالعات، قویاً به سمت یک مبنای بیولوژیکی برای اختلال هویت جنسیتی اشاره دارد. اما با توجه به تنوع افراد تراجنسیتی و به طور کلی، تفاوت در مغز مردان و زنان، مدت زمان زیادی طول خواهد کشید، تا پزشکی بتواند اسکن مغزی از یک کودک انجام دهد و بگوید: «بله، این کودک تراجنسیتی است».
به طور خلاصه
افراد تراجنسیتی تغییراتی را در سبک زندگی، زمینه باورها و مفاهیم و در نتیجه فرهنگ و رفتارهای خود تجربه میکنند. با توجه به ارتباط و تعامل نزدیک بین فرهنگ، رفتار و مغز، مغز فرد خود را با شرایط (فرهنگ) و مفاهیم جدید تطبیق میدهد و شروع به تغییر عملکرد و ساختار خود میکند.
در واقع، فرد از محیط فرهنگی خاص فاصله گرفته و دیگر رفتارهای متناسب با فرهنگ را از خود نشان نمیدهد. بنابراین، عملکرد و ساختار مغز پس از مدتی (دوره خاصی که محیط فرهنگی در حال تغییر است) تحت تأثیر قرار میگیرد و فرد را به سمت رفتارهای داوطلبانه فرهنگی سوق میدهد و به دنبال آن تغییراتی در محیط فرهنگی و سبک زندگی فرد ایجاد میشود.
بنابراین، ما معتقدیم که پس از یک دوره مدیریت خاص، افراد تراجنسیتی میتوانند با تغییر محیط فرهنگی و سبک زندگی خاص به سمت رفتارهای متناسب با فرهنگ سوق داده شوند و با تلاش برای لذت بردن از یک رابطه جنسی طبیعی، با جنسیت بیولوژیکی اصلی خود سازگار شوند. پس از آن، مغز دوباره بر اساس جنسیت بیولوژیکی خود با شرایط اولیه عادی سازگار میشود و خود را به سمت حالت مغزی همجنس خود تغییر میدهد و متناسب میکند.
برای اطلاعات بیشتر با ما در تماس باشید.