مقدمه
با افزایش هزینه های زندگی در میان یک اقتصاد بی ثبات، مردم در مورد وضعیت مالی خود وحشت دارند. این امر بر سلامت روان و کیفیت زندگی میلیاردها نفر در سراسر جهان تأثیر می گذارد.
اختلال افسردگی اساسی (MDD) و اختلال اضطراب فراگیر (GAD) علل اصلی ناتوانی و مرگ و میر زودرس هستند. در سطح جهانی، تخمین زده می شود که بیش از 300 میلیون نفر از اختلالات افسردگی اساسی رنج می برند که معادل 4.4 درصد از جمعیت جهان است.
عوامل استرس زای دوران همه گیری کرونا، میزان افسردگی و اضطراب را تا 25 درصد افزایش داده اند.
الکل و مواد مخدر
احتمال بیشتری وجود دارد که مرد برای تسکین اضطراب، نوشیدنی یا داروهای بدون نسخه مصرف کند. برخی از مردان ممکن است برای استراحت و گذراندن اوقات خوش آبجو بنوشند.
زنان ممکن است در هنگام مواجهه با اضطراب یا ابراز احساسات خود بیشتر گریه کنند. آنها ممکن است برای درمان اضطراب خود به درمان یا مشاوره بروند.
مردان معمولا عصبانی می شوند تا اضطراب خود را از خود دور کنند. اضطراب در مردان میتواند به خشم انفجاری منجر شود. این مورد می تواند روابط را خراب کند و/یا آنها را در محل کار یا مسائل قانونی دچار مشکل کند. یادگیری بیشتر در مورد احساسات و کنترل خشم مطمئناً می تواند به مردان کمک کند.
نوشیدن الکل همچنین به کاهش اضطراب اجتماعی کمک می کند. بسیاری از مردان قبل از اینکه بتوانند ریلکس شوند و با افراد جدید صحبت کنند به یک یا دو نوشیدنی نیاز دارند. برخی ممکن است برای کمک به اضطراب خود به داروهای غیرقانونی بیشتری نیز روی آورند.
شاخصهای کلی سلامت جمعیت که با زندگی و امید به زندگی سالم اندازهگیری میشوند در سطح جهانی در حال بررسی هستند. با این حال، بار اختلالات روانی همچنان در حال رشد است و هزینه های قابل توجهی را برای جوامعبه عنوان مثال از نظر مزایای بیماری و کاهش بهره وری به همراه دارد. اختلالات روانی عامل اصلی ناتوانی در سراسر جهان است. در اروپا، افسردگی تنها علت اصلی سالهای زندگی با ناتوانی است، و اختلالات اضطرابی به عنوان ششمین عامل اصلی این بیماری است.
تحقیقات زیادی، بیماری روانی را با پیامدهای نامطلوب در چندین جنبه از زندگی مرتبط کرده است. برای مثال، افسردگی دوران کودکی و نوجوانی با سالهای کمتر تحصیلی مرتبط است، که بر فرصتهای انباشت سرمایه انسانی و درآمدهای آینده تأثیر میگذارد.
کارگران افسرده و مضطرب نتایج ضعیفی در بازار کار دارند و افسردگی با چندین بیماری مزمن همراه است که کیفیت کلی زندگی را کاهش داده و استفاده از مراقبت های بهداشتی را افزایش می دهد. علاوه بر این، افسردگی با افزایش مرگ و میر مرتبط است.
بیماری روانی
بر کل جمعیت بدون توجه به جنسیت، سن، وضعیت اجتماعی و اقتصادی (SES) و قومیت تأثیر می گذارد. با این حال، شیوع آن بین زیر گروههای جمعیتی یا موقعیتهای اجتماعی مختلف یکسان نمی باشد. زنان و افراد دارای SES پایین بیشتر از مردان و افراد دارای SES بالا در معرض افسردگی یا اضطراب هستند و شیوع افسردگی و اضطراب در گروه های قومی مختلف متفاوت است.
علاوه بر این، برای اکثر افرادی که در طول زندگی خود از افسردگی و اضطراب رنج میبرند، این مشکلات در سنین جوانی رخ میدهد (بعد از اواسط دهه 20، اغلب بیماریهای همراه هستند).
این طور نیست که شیوع افسردگی و اضطراب به طور نابرابر بین زیر گروه های جمعیت توزیع شده باشد و افسردگی و اضطراب با پیامدهای نامطلوب در شرایط اجتماعی و اقتصادی زندگی، سلامت و بقا همراه باشد. با این حال، در مورد چگونگی توزیع اثرات منفی افسردگی و اضطراب در میان زیر گروههای جمعیت، اطلاعات کمتری وجود دارد.
نگرانی در مورد مسائل مالی چیز جدیدی نیست.
از آنجایی که تورم حاکم شده است و هزینه های زندگی بدون همگام شدن با دستمزدها افزایش یافته است، مردم بیشتر و بیشتری در مورد سرمایه خود وحشت می کنند. اضطراب مالی برای میلیاردها نفر – از جمله برخی که قبلاً این فشار شدید را احساس نکرده اند – ترس ایجاد کرده است.
“استرس، نگرانی یا ناراحتی افراد به دلیل وضعیت مالی خود، از جمله نگرانی در مورد پول، بدهی، هزینه ها و ثبات مالی، تجربه سختی است.
اضطراب مالی میتواند بر هر کسی، از افرادی که در سطح پایینتر حقوقی در مقیاس اجتماعی-اقتصادی زندگی میکنند، تا کسانی که بهطور سنتی «سطح بالا» تلقی میشوند، تأثیر بگذارد.
بیکاری
استخدام از زمان بیماری همه گیر بسیار کم بوده است، بنابراین بیشتر فشار اقتصادی ناشی از عدم همسویی درآمدها با تورم است، نه افرادی که شغل خود را از دست می دهند.”اضطراب مالی همچنین میتواند در زمانهای بحرانهای مالی، مانند از دست دادن شغل یا صورتحسابهای غیرمنتظره بدتر شود. حتی میتواند منجر به الگوهای رفتاری ناکارآمد دیگری شود که مشکلات مالی را بیشتر میکند، برخی از افراد برای یافتن منبع درآمد دیگری به شرط بندی روی میآورند.
مطالعه اخیر در بریتانیا بر روی 2000 نفر از مردم بریتانیا نشان داد که 30 درصد از آنها از شروع بحران اقتصادی وخیم شدن سلامت روانی گزارش کرده اند. افراد 25 تا 34 ساله گزارش می دهند که بدترین شرایط را تجربه می کنند. در ایالات متحده، یک نظرسنجی در آوریل 2023 نشان داد که 52 درصد از بیش از 2300 بزرگسال آمریکایی که مورد بررسی قرار گرفتند، گفتند که مشکلات مالی تأثیر منفی بر سلامت روان آنها داشته است. آنها بیان کردند که عدم پس انداز کافی سبب اضطراب آنها است. از بین کسانی که گفته اند پول یک عامل استرس زا است، 29 درصد گفتند که حتی روزانه نگران آن هستند.
در میان ایرانیان طبق بررسی انجام شده چالش های اقتصادی سبب افزایش نرخ اضطراب و افسردگی گشته است. بنابراین ارائه خدمات مربوط به سلامت روان در این شرایط بسیار ضروری است.
برای اطلاع بیشتر و ارزیابی تخصصی همین الان وقت ویزیت خود را رزرو کنید.